چند وقتی است که دوستان عزمشان را جزم کردند تا دست به دست هم من را از چاله تجرد با سر به درون چاه تاهل پرتاب کنند. به طوری که در کمتر از یک ماه از ایشالا یک زن خوب بگیری به چرا زن نمیگیری و معرفی کیسهای مناسب رسیدهاند. حالا نه اینکه فکر کنید من از اون دست پسرها هستم که از ازدواج فراری هستند یا اینکه سنم رفته بالا پیر پسر شدم که دوستان اینقدر اصرار میکنند. اما اینکه تا به حال ازدواج نکردم دلیلش اوضاع مالی آشفته است.
من یک سربازم و ماهی ۱۲۰ هزارتومان حقوق میگیریم. با این حقوق گربه هم نمیشود گرفت چه برسد به زن؛ در این شرایط اقتصادی اگر یک نفر بتواند این ۱۲۰ هزارتومان را طوری مدیریت کند تا آخر ماه کم نیاورد معجزه کرده است. حالا درست است میگویند جوانان ازدواج را آسان بگیرند ولی شرایط من طوری است که عملا باید شُل کنیم. فرض کنید من با این سطح درآمدی ازدواج هم کردم، به هر حال فرض محال که محال نیست، در این صورت زندگی زناشویی من به چه شکلی خواهد بود؟ شک نکنید این طور خواهد بود که من در خانه پدرم هستم او در خانه پدرش و کل زندگی زناشویی ما میشود هفته یک شب ارسال استکیر بوس وبغل در تلگرام، خوب من این استکیر را همین الان هم دارم میفرستم چه کاری است ازدواج کنم؟!
ممکن است یک عده بگویند حالا شما ازدواج کن مشکل مالیتان به مرور زمان حل میشود. قبول دارم بعضی از مشکلات با زمان حل میشود اما یک سری مشکلات هم وجود دارد که تنها با مکان حل میشود. الان من ازدواج کنم دست زنم را بگیرم کجا ببرم؟
خلاصه که ما خیلی سعی کردیم ازدواج را آسان بگیریم اما مشکلات یکی دوتا نیستند.